شعر برای شهادت امام رضا (ع)
وبسایت "فردای تازه" همان "تاروت رنگی" سابق می باشد.
شعر برای شهادت امام رضا (ع)
مجموعهای از شعر های دلنشین و معنوی که به مناسبت شهادت امام رضا (ع) سروده شدهاند. این شعرها بازتابدهندهی عمق احساسات و ارادت مردم به امام رضا (ع) هستند و نمایانگر فرهنگ و ادب فارسی در بزرگداشت مناسبتهای مذهبی است. در این بخش، آثاری از شاعران معاصر و کلاسیک که به زیبایی چهرهی معنوی امام رضا (ع) را به تصویر میکشند، ارائه شده است.
شعر اول
در خراسان، شمعی در بزم شب ناله کرد
باغ ایران، از غم او برگ برگ گریه کرد
از مدینه تا به توس، ره سپرده پای پیاده
هر که در راه عشق بود، جان به لب آماده
در سکوت کاخ سبز، زهر کین تدارک دید
آسمان هم زیر بار غم، ستاره بارید
رضا، ای شمس تبریزی ولایت، فریادت
بین خلق خدا، نوری به شام تار نهادت
گلوی تو، زهر غم برید ولیکن
عطر یاد تو، دلها را شاد نمود سرمدی
ای سفر کرده به جانان، ای به جان عاشقان
توس هنوز هم به یاد تو، دمی نمیزند بیتابان
محرم اسرار دلها، در تو سر به توس بنهاد
شهر توس، بیتو هنوز، شهر غمها، شهر فریاد
شعر دوم
با نسیم سحر، از مدینه نوایی آمد
آنچنان که دلها همه در بها به پایی آمد
بر لب توس نشسته، از غربت نالان
زهر جفا خورده، در دل شب، پنهان
زینبی دگر در غربت، به دست مرگ
ای حریم حرم، ای وادی نور و درگ
مرثیهخوان این شبها، باد صبا باد
هر که دلش با تو، از این غمها آزاد
شمع محفل ولایت، در شب تار تو
شاهد عشق و وفا، آه از زهر خوار تو
شعر سوم
در خراسان، زمین لرزید و آسمان بارید
سایهی غم بر دل توس نشست، نور دوباره فرارید
مسموم شد جام عشق، در دستهای کین
امامی در غربت، با خدا به سخن نشین
گلوی تشنهات از زهر، لب تر نکرد
ولیک، دلها به یاد تو، همیشه جرعهای سر کرد
ای آفتاب دلها، ای نور چشم پیروان
در غروب غمانگیز توس، چون ماه شدی پنهان
دلهای ما همچون خرابهها، بیقرار و خسته
مشهدت، حرم امن و مأوایی برای دلهای شکسته
امام رضا، ای شفیع روز دراز
با یاد تو، دلها به هر دردی میگذارد نیاز
شعر چهارم
در خراسان، جایی که دلها به وصال میگریند
و از هر چشمه، قطرهای از اشک، به یاد رضا (ع) میچکد
در آن دیار سبز، که بوی کرامت میدهد
زمین گویی نجوا میکند، با نسیم دلنواز شبهای توس
به هنگام غروب، که خورشید به خواب میرود
آسمان خراسان، با ستارههای غمگین سخن میگوید
و ماه، پردهدار رازهای نهان، در پس ابرها
به یاد مردی که در بستر، با زهر عجین شد
چه خونین شد جام عشق، در دستان خیانت
و چه آرام بر لبان تشنهی رضا (ع) نقش بست
این شبها، شبهای بیقراری و انتظارند
هر دم، زمزمهای از “یا رضا” در گوشههای حرم پیچید
ای شهید راه حق، ای امام هشتم
تو را در سجدههای شبانه، در دعاهای ناب
به یاد میآورند، و در دلهای خود میپرورند
زائرانی که با قدمهای برهنه، عشق را در توس جستجو میکنند
هر چه دلها را به درد آورد، تو مرهمی
و هر چه غمها را فزون کرد، تو تسلی بخشی
از توس تا مدینه، نوایی است که به گوش میرسد
نوای دلهای شکسته، که به امید تو، دوباره خواهند خندید