شعر برای شهادت امام حسن مجتبی (ع)
وبسایت "فردای تازه" همان "تاروت رنگی" سابق می باشد.
شعر برای شهادت امام حسن مجتبی (ع)
کاوشی در عمق شخصیت و جایگاه امام حسن مجتبی (ع) از طریق شعر، به مناسبت شهادت ایشان. این اثر شعری با بهرهگیری از زبانی پر از تصویر و استعاره، احساسات و تعلقات معنوی نسبت به امام حسن (ع) را بازتاب میدهد. مناسب برای علاقهمندان به شعر دینی و کسانی که به دنبال فهم عمیقتری از سیره نورانی اهل بیت (ع) هستند.
شعر برای شهادت امام حسن مجتبی (ع) دروازهای است به دنیایی از کلمات پرشور، که هر بیت و قافیه در آن به عشق و ارادت به این امام بزرگوار، اختصاص یافته است. مجموعهای برگزیده از اشعار مذهبی است که به مناسبت یادبود ایشان، که دومین امام شیعیان است، سروده شدهاند.
شعر اول
شهید گلستان وفا، بر بستر خویش خفته
از زهر جفا، از غصههای دل شکفته
امام حسن، غنچهی راز نهانی
در مهر و وفا، کوه صبر و زبانی
چون ماه در تاریکی شب تابان
در مسیر عشق، به حق پایبندان
از مدینه تا به کوفه، دلها را سوزان
شمع وجودش، در نسیم صبح روزان
سینهی او زخم زهر، غم از دست داد
آه از این دنیای فانی، که چه زود رفت یاد
باغبان دین، با وفای بیکران
روحش در عرش، برین قرار گرفته، عیان
خاک رهش، سرمهی چشم هستی
در دل شبها، فروغ دیدهی مستی
هر که به راهش، قدمی نهاد آرام
یافت به یادش، در دل شب، چراغی دام
سوگواریم، به یاد بزرگ مردی
که عشق و فداکاری، نام نیکی بردی
امام حسن، جان فدا، سرور و سالار
بر دل ما نشسته، همچو گلزار.
شعر دوم
در خاک و خون، آرمیده است مهر ایمان
امام حسن، چون ماه تابان آسمان
شهید باغ هدایت، در بستری از زهر
جان داد و جهان، شد ز نور او پرپر
ای یوسف زهرا، گل نیلوفری خسته
با زهر جفا، جان به جانان سپرده
با دستهای بسته و قلبی شکسته
روح پاکش، بر عرش عالی نشسته
سبز و نورانی، چون عبای نبی
حسن مظلوم، نام تو جاوید میماند زیبا
شهادتت آیینهی صداقت و آزادی
نور تو در تاریخ، همچون ستارهای بیزوال
در سوگ تو، اشک روان میریزیم
در ماتم تو، شمع دلها را فروزیم
امام حسن، جان فدا، سرو قامت
در یاد ما، همیشه زنده و دائم.
شعر سوم
ز گیسوان نرگس فاطمه ریخته خون
امام حسن، به شهادت، در این خاک و خون
امامی که با زهر کین توشه بردوش
ز دست داده جان در راه عشق ناب و فروش
مجتبی، یا سبط پیغمبر، یا امین
در غم تو چشم عالم، همه شد پر از کین
با زهر ستم، در تنت جان داده
و از این دیار، با وقار، به رفتن آماده
چو باران بهاری، رحمتی بر زمین
چو شمعی به شب، نورافشانی حسین
نفسهای آخر، همچون نسیمی ملایم
شهادت تو درسی، به همه عالم، نغز و دایم
در جوار رحمان، جایگاهت بلند
بر لبان هر شیعه، نام تو جاری و پایند
زنده در قلبها، یاد تو همچون فروغ
ای شهید عشق، امام حسن، سرچشمه نور و روشنی روز.
شعر چهارم
در خاک سرزمین مدینه، گلی نشسته بر سینه
از خون دل نوشته، حکایت عشق بیکینه
امام حسن، زیبایی خدا، در غربت دل تنها
مظلوم واقعه، شهید صبر، ای نور دو عینه
از لب تشنه عدالت، چون کوثری به چشمه رفت
بر سینهها نهاده بوسه، بر جانها فروغ افت
آرامش باغ وفا، در هر نسیم، در هر رفت
حسن، شقایق دشت حق، تابنده تا به ابد افت
زهر جفا خوری ولی، عشق تو پاینده باد
روحت به باغ بهشت، جاودان سرمست و شاد
ای وارث آدم و نوح، موسی و عیسی و ایوب
شمع محفل نبوت، در راه حق آمده خوب
شهادتت نقش جانها، درسی به هستی داد
صبر تو برگ زرین، تاریخ به خود نهاد
حسن جوانمردیها، امام رؤوف و رئوف
بر ما ببخشای هر چه بود، از مهر و وفا کمرو